دیجیزا/ میلیون ها شعر، ترانه و آهنگ و اثر هنری می توانند گواهی دهند که عشق در واقع حس بسیار قدرتمندی است. این قدرت به ویژه در زمانی که بحث تاثیر آن روی مغز مورد نظر باشد، بیشتر و بیشتر خواهد بود.
 یافته های پژوهشگران نشان می دهد وقتی عاشق هستید ، بخش هایی از مغز شما که مرتبط با دریافت و احساس پاداش است ، فعال تر شده و  اگرچه به نظر می رسد این مساله یک موضوع مثبت باشد اما بررسی های علمی نشان می دهد مغز در مواجه با پدیده عشق، دقیقا شرایطی مشابه با اعتیاد را تجربه می کند.

حال ممکن است این سوال مطرح شود که  آیا واقعاً عاشق بودن می تواند به عنوان یک اعتیاد محسوب شود؟ پاسخ علم به این پرسش، احتمالا نه باشد و عشق را نمی توان جز موارد اعتیاد تقسیم بندی کرد.
پرفسور ژوئه دونالدسون (Zoe Donaldson) یک متخصص مغز و اعصاب رفتاری در این رابطه می گوید: مسیرهای مغز ضمن ایجاد شادی ، انگیزه ما را برای انجام برخی رفتارها فراهم می کند و اعتیاد به سادگی آن را به یک سطح ناسازگاری می کشاند. این نقطه، دقیقا مرحله ای است که این حالت، شرایط طبیعی مغز را به هم زده و عملکرد آن را مختل می کند.
بررسی های انجام شده نشان می دهد که اگرچه تاثیر عشق روی مغز مشابه تاثیر اعتیاد است اما اختلال ناشی از عشق در عملکرد مغز  به طور معمول به این سطح ناسازگاری نرسیده و به اندازه داروها و مواد مخدر و اعتیاد آور،  برای سلامتی شما مضر نیست.

با این حال ، دکتر ساندرا لانگسلاگ (Sandra Langeslag) متخصص مغز و اعصاب رفتاری در دانشگاه میسوری – سنت لوئیس ، یک اشکال عمده عصبی در رابطه با عشق پیدا کرده است: عاشق بودن معمولا باعث حواس پرتی ما می شود. جالب اینکه این حواس پرتی درصد بالایی داشته و در حقیقت ، یافته های وی نشان می دهد عشق شدید و پرشور با کاهش کنترل شناختی ارتباط دارد.

به عنوان مثال ، در یک مطالعه او از شرکت کنندگان خواست که در حالی که تصاویر یک عزیز ، دوست یا غریبه را به او ارائه می دهند ، یک کار مرتبط با حافظه کوتاه مدت انجام دهند. کسانی که با تصویری از یک فرد بسیار عزیز روبرو می شدند، عملکرد ضعیف تر و کندتری داشتند.
دونالدسون همچنین می گوید مقایسه عشق با اعتیاد هنگام توضیح شکستگی قلب انسان نیز قابل ارائه است؛به گزارش دیجیزا، زیرا وی آن را شبیه به ترک مواد مخدر توصیف می کند.
به طور کلی زمانی که شما از فردی که به وی عشق می ورزید دور شده یا رابطه ای را از دست می دهید، احتمالاً اشتیاق شما برای بودن با وی از بین نرفته و از سوی دیگر و شما نمی توانید این خواسته را برآورده کنید در نتیجه نوعی تا ناامیدی شدید در شما ظاهر می شود. من فکر می کنم این اشتیاق از برخی جهات شبیه میل به داروهای مخدر در مغز است.