تا همين اواخر، محققان باور داشتند که انسانهاي مدرن، آفريقا را حدود شصتوپنجهزارسال پيش در يک خروجي عظيم ترک کردند. اما يک مدل اقليمي جديد نشان ميدهد که انسانهاي مدرن بسيار زودتر از اينها، فرصتهاي متعددي براي ترک اين قاره داشتند.
اين پژوهش که در ژورنال Nature Communications منتشر شده است، به بازسازي آبوهواي شمال شرقي آفريقا در طي سيصدهزارسال گذشته ميپردازد. محققان در اين پژوهش به شناسايي اين امر پرداختند که چه زماني بارندگي به حدي رسيده بود تا امکان عبور موفقيتآميز گروهي از شکارچي-گردآورندهها در طي سفر خود به شبهجزيره عربستان را فراهم آورد.
دادههاي ژنتيکي و باستانشناختي همچنان اين نظريه را تاييد ميکنند که تمام افراد غير آفريقايي از نسل مهاجرتي واحد هستند که بين پنجاههزار تا هشتادهزار سال پيش، اين قاره را ترک کردند. اما اين پژوهش جديد تقويتکننده نظريهاي است که بيان ميکند هوموساپينسها مهاجرتهاي متعددي را به خارج از آفريقا داشتند.
حتي اگر گروههاي مختلفي موفق به ترک اين قاره شده باشند، لزوماً همه آنها نقش گستردهاي در جمعيت جهان ايفا نکردهاند. مجموعهاي از فسيلهاي يافت شده-که البته تاريخگذاري بعضي از آنها مورد اختلاف است- برخي از شروعهاي ناموفق هوموساپينسها را مورد توجه قرار ميدهد؛ از جمله بخشي از انگشت وسط يافت شده در عربستان مربوط به هشتادوپنجهزارسال پيش؛ استخوان فک انسان يافت شده در اسرائيل که حداقل به صدوهفتادوهفتهزارسال پيش باز ميگردد؛ جمجمه پيدا شده در يونان که احتمالاً به دويستودههزارسال پيش باز ميگردد.
اين امر موجب بررسي زمان و مسير اين سفرهاي اوليه با استفاده از اين مدارک باستانشناختي ميشود. اما آندريا مانيکا، اکولوژيست تکاملي دانشگاه کمبريج و از نويسندگان اين پژوهش ميگويد که فسيلها شواهد محدودي از مهاجرتهاي احتمالي را ارائه ميدهند. وي باور دارد که مدلي بومشناختي ميتواند اين پرسش را از زاويه جديدي حل کند: ابتدا آنچه را که امکانپذير بود پيشبيني کنيم و سپس ببينيم که با فسيلهاي يافت شده مطابقت دارد يا نه.
ريک پاتز، ديرينهانسانشناس و سرپرست برنامه منشأ انسان در موزه ملي تاريخ طبيعي اسميتسونيان ميگويد:«اين يک پرسش جذاب است که ببينيم آيا براي آن پراکندگيهاي اوليه، آستانههاي زيستمحيطي وجود داشته يا نه، حتي اگر آن پراکندگيها محدود و يا کوتاهمدت باشند.»
پاتز که در اين پژوهش نقشي نداشته است، اضافه ميکند:«اين مقاله جديد، نکته مهمي را در بر ميگيرد. موارد متعددي از پراکندگي گونه ما در خارج از آفريقا، قبل از مورد اصلي وجود داشت.»
جسيکا تيرني، ديرينهاقليمشناس دانشگاه آريزونا که در اين پژوهش نقشي نداشته است ميگويد که اين رويکرد را جالب اما بينتيجه ميداند. او ميگويد:« اين در نهايت يک مدل است و زمينشناسي يا باستانشناسي نيست. اين رمز و راز تا زماني که مدارک بهتر و بيشتر ديرينهمحيطزيستي داشته باشيم، باقي ميماند.»
دکتر مانيکا و رابرت بِيِر، محقق موسسه پوتسدام آلمان براي تحقيقات تاثيرات اقليمي، نخستينبار رويکرد بومشناختي خود را در سال ۲۰۱۸ طراحي کردند. محققان پيش از اين، شرايط آبوهوايي را تا صدوبيستوپنجهزارسال مدلسازي کرده بودند، اما دکتر مانيکا و دکتر بِيِر خواستار آن بودند که به تاريخ نخستين فسيلهاي يافت شده از انسان مدرن از نظر آناتوميکي بازگردند-که در مراکش يافت شده و قدمت آن را حداقل سيصدهزارسال تخمين ميزنند.
استخوان نسبتاً کامل فک پايين، يافت شده در مراکش
دکتر مانيکا ميگويد:« اين زماني است که ميبينيد گونه ما واقعاً وجود داشته.» ماريو کراپ، از ديگر نويسندگان اين پژوهش، نوعي از شبيهسازي را براي مدل آبوهوايي موجود، ايجاد کرد تا بتواند در عمق بيشتري از زمان پيش برود.
محققان، براي پيشبيني اينکه هوموساپينسها چه زماني امکان آن را داشتند که به سمت شمال شرق آفريقا و شبهجزيره عربستان مهاجرت کنند، احتياج داشتند تا شرايط مطلق حداقلي را که انسان، امکان جان سالم به در بردن داشت، بازسازي کند.
دکتر مانيکا ميگويد:« ما ميخواستيم تا فهرستي از زمانهاي خوب و بد را بسازيم.»
آنها با مشاهده نقشه پراکندگي جوامع شکارچي-گردآورنده امروزي متوجه شدند که جمعيتهاي انساني عموماً در نواحياي که بارش ساليانه کمتر از ۳.۵ اينچ باشد، ثبت نشدهاند. اين مقدار بارندگي، آنقدري کافي نيست تا باعث حفظ علفها و درختچههايي شود که تغذيه حيوانات براي چرا را تشکيل ميداد و انسانهاي اوليه به آن وابسته بودند.
هنگامي که محققان آستانه بقا و زنده ماندن را ۳.۵ اينچ در نظر گرفتند، بازسازيهاي اقليمي خود را بررسي کردند تا ببينند چه زماني شرايط براي سفر از طريق دو راه به اوراسيا ممکن بوده است: يکي شبهجزيره سينا در شمال و ديگري در جنوب، تنگه بابالمندب، که شاخ آفريقا را از يمن امروزي جدا ميکند.
مدل آنان موجب آشکار شدن تعداد انگشتشماري از بازههاي تاريخي شد که در طي آنها بارندگي کافي وجود داشته و سطح آب دريا نيز نسبتاً پايين بود و بدين ترتيب مهاجرت انسان به خارج آفريقا را امکانپذير ميکرده است. پل خشکي سينا براي زمانهاي متعددي و حدود دويستوچهلوششهزارسال پيش، قابل عبور و مرور بوده است، و تنگه جنوبي نيز- از جمله در بازه زماني شصتوپنجهزارسال پيش- فرصت مطلوبتري براي عبور داشته است.
باتوجه به اينکه شواهد حاکي از آن است که تنها، خروج دستهجمعي اخير موجب پراکندگي جمعيت هوموساپينسها در جهان شده است، وجود فرصتهاي زيادي براي امکان تردد و عبور و مرور انسانها دکتر مانيکا را شگفتزده کرد.
بنابراين اين پرسش همچنان پابرجاست: اگر برخي از هوموساپينسها ميتوانستند زودتر در اوراسيا ساکن شوند، چرا موفق نشدند؟
محققان چندين نظريه دارند. اگر انسانهاي اوليه، خيلي زودتر ميتوانستند از آفريقا خارج شوند با رقابت شديد ديگر گونههاي انساني روبرو ميشدند: شمال، ناحيه نئاندرتالها بود و در بيشتر آسياي شرقي احتمالاً يکي ديگر از گونههاي منقرض شده انسان، يعني انسانتبار دنيسووا حضور داشت. مدلها، همچنين نشان ميدهند که معمولاً بعد از اين بازههاي مطلوب، دورههاي خشکي آمدند که در نتيجه آنها، جمعيتهايي که مهاجرت ميکردند، ايزوله ميشدند.
اما نويسندگان ذکر کردهاند که حتي اگر زماني خوب و مرطوب نيز باشد، باز ممکن است که انسانها در آن دورهها به خارج مهاجرت نکرده باشند.
شرايط محيط زيستي در شمال شرق آفريقا و شبهجزيره عربستان
اين مدل بايد چندين فرض را هم در نظر بگيرد، ازجمله اينکه تنگه جنوبي هميشه توسط انسانها قابل تردد بوده و اينکه اين افراد احتمالاً به تکنولوژي ساخت قايق دسترسي داشتند تا بتوانند اين عبور و مرور را انجام دهند. اين مدل، جغرافياي منطقه را به شبکهاي با وضوح نيمدرجه عرض و طول جغرافيايي يا حدود سيمايل تقسيم ميکند. اين رويکرد به ناچار پوشش گياهي و توپوگرافي موجود در زمين را ناديده ميگيرد.
دکتر تيرني، ديرينهاقليمشناس، ميگويد که مدل آبوهوايي اين مقاله جديد سادهتر از آن است تا بتوان امکان پبشبيني تغييرات اقليمي در صدهاهزارسال گذشته را بررسي کرد. او همچنين برخي از قوانين اين مدل را زير سوال ميبرد؛ از جمله آنکه انسانها تنها زماني قادر به مهاجرتاند که حداقل ميزان بارندگي وجود داشته باشد. تيرني ميگويد:« من فکر ميکنم اين فرض منطقي است؛ اما از طرفي ديگر، رود نيل هميشه آنجا وجود دارد و آنها تقريباً در هر زماني ميتوانستند از آن طريق، مهاجرت کنند.»
اميلي بِوِرلي، محقق زمين در دانشگاه هوستون که در اين پژوهش نقشي نداشته است هم ميگويد که نويسندگان اين پژوهش، وجود چشمههاي آب شيرين را که ميتوانست به عنوان منبعي از آب آشاميدني براي مهاجرت انسانها در طي دوران خشک عمل کند، در نظر نگرفتهاند.
از طرفي ديگر، دکتر پاتز، ديرينهانسانشناس، ذکر ميکند که حداقل ميزان بارندگي در اين مدل که به گروههاي شکارچي-گردآورنده اجازه ميداد تا با موفقيت در خارج از آفريقا پراکنده شوند، «بسيار پايين» بود. دکتر پاتز به تحقيقات قبلي اشاره ميکند، که در آن نشان داده شده است که انسانهاي اوليه تنها در صورتي ميتوانستند در قاره پراکنده شوند که ميانگين بارندگي ساليانه بيشتر از ۳.۹اينچ باشد. از نظر دکتر پاتز، سوال جالبتر آن است که در اين بازه با بارندگي فراوان چه مسيرهايي ميتوانست وجود داشته باشد.
اما شايد بزرگترين سوال همچنان بيپاسخ مانده است. دکتر بِوِرلي ميگويد:«شواهد بيشتر و بيشتري حاکي از آن است که ما اين کار را چندينبار انجام داديم، اما پرسشي که هميشه با من باقي ميماند اين است که: چرا؟»
عبدالله الشارخ، باستانشناسي در دانشگاه ملک سعود در رياض عربستان که در اين تحقيق نقشي نداشته است، ميگويد که قدردان بررسيهاي اين مقاله بر روي اقليم عربستان در دوران پيش از تاريخ است. او ميگويد:«چندين دهه قبلي نشان داده است که بسياري از پرسشهاي ما درمورد مدلهاي خارج از آفريقا را ميتوان به طرز گستردهاي با تحقيقات بيشتر در عربستان، افزايش داد. در زير آن بيابانهاي شني چه چيزي نهفته است؟»
دکتر مانيکا نيز آرزويي مشابه دارد، که کاوشهاي باستانشناسي و بررسيهاي ژنتيکي در آينده اطلاعات ما را درمورد مهاجرت هوموساپينسها در خارج از آفريقا افزايش دهند.