درشرایطی که اینیشتین مستقیما در پروژه منهتن کار نمیکرد، اما او مسئولیت شروع این پروژه را برعهده داشت.
دوم آگوست سال ۱۹۳۹ بود که آلبرت اینشتین، فیزیکدان آلمانی، نامهای را برای رئیس جمهور وقت آمریکا فرانکلین روزولت نوشت. این اتفاق یک ماه قبل از حمله آلمان به لهستان و دو سال قبل از حمله ژاپن به پرل هاربر رخ داد.
این نامه که اخیرا در فیلم اوپنهایمر کریستوفر نولان، به آن اشاره شده، واکنشهایی زنجیرهای را به همراه داشت که منجر به پروژه منتهن گردید که در آگوست سال ۱۹۴۲ آغاز شد و سه سال بعد با پرتاب بمبهای اتمی ویرانگر به پایان رسید.
اینشتین در نامهاش به روزولت یادآور شده بود که:« ممکن است بتوان یک واکنش زنجیرهای هستهای را در یک توده بزرگ اورانیوم راهاندازی کرد که توسط آن مقادیر زیادی نیرو و عناصر جدید مثل رادیوم تولید شود. این دستاورد که قطعا در آینده نزدیک به دست خواهد آمد، ممکن است منجر به ایجاد بمبهای فوقالعاده قدرتمندی شود.»
اینشتین در ادامه از رئیسجمهور خواسته بود تا ادارات دولتی را در جریان تحولات بیشتر قرار دهد؛ به ویژه در مورد بحث تامین امنیت سنگ معدن اورانیوم آمریکا و در عین حال از او خواسته بود تا کار آزمایشی را سرعت ببخشد. در شرایطی که این نامه در ماه آگوست نوشته شده بود، اما تا اکتبر آن سال به دست روزولت نرسید.
جفری اوربین، متخصص آموزش کتابخانه و موزه ریاستجمهوری روزولت دراین باره گفته:« روزولت بلافاصله بعد از دریافت نامه، یک کمیته علمی را به کار گرفت تا احتمال استفاده از نیروی اتمی در جنگ را مورد بررسی قرار دهند.»
پشت پرده این نامه چه بود
اینشتین از سه فیزیکدان مشهور دیگر نیز نام برده بود: انریکه فرمی، لئو زیلارد و ژان فردریک ژولیوت که هریک به شکلی مستقل به علمی که منجر به ساخت بمب اتم شد، کمک کردند و بر پایه دههها تحقیقات هستهای قبلی که زمینه را برای رسیدن به این نقطه عطف تاریخی فراهم می کرد، پیش رفتند.
زیلارد مجارستانی- آلمانی- آمریکایی، در سال ۱۹۳۳ متوجه واکنش زنجیرهای هستهای شده بود و با توجه به کشف نوترون توسط جیمز چادویک در سال ۱۹۳۲، زیلارد دریافته بود که وقتی هسته اتم تقسیم میشود، ذخایر عظیمی از انرژی آزاد میگردد که شامل نوترونهایی است که میتوانند شکاف دیگری را ایجاد کرده و نوترونهای بیشتری تولید کنند و رویه به همین ترتیب ادامه مییابد. اما او نتوانسته بود تا بودجه کافی برای تحقیقاتش تامین کند.
در دسامبر سال ۱۹۳۸ و بعد از مهاجرت زیلارد به آمریکا، اوتو هان و فریتز استراسمن شکافت اورانیوم را کشف کردند و او را وادار کردند تا آزمایشهایی درباره انتشار نوترون در فرآیند شکافت انجام دهد. در مارس سال ۱۹۳۹ و در یک دوره تحقیقاتی سه ماهه در دانشگاه کلمبیا بود که او ثابت کرد که به ازای هر نوترون جذب شده، حدود دو نوترون در جریان شکافت آزاد میشوند. زیلارد دراین رابطه نوشته:« آن شب تردید کوچکی در ذهنم وجود داشت که دنیا به سمت غم و اندوه پیش خواهد رفت.»
در طول تمام این مدت، فرمی، دانشمند ایتالیایی هم در دانشگاه کلمبیا در مورد شکافت هستهای و واکنشهای زنجیرهای به بررسی میپرداخت. او در سال ۱۹۳۸ به خاطر تلاشهایش برروی رادیواکتیویته مصنوعی نوترونی و واکنشهای هستهای نوترونهای کند، موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک شد. بعد از کشف شکافت هسته ای در دسامبر ۱۹۳۸، فرمی و تیمش واکنشهای زنجیرهای در اورانیوم را مورد بررسی قرار دادند.
ژولیوت فرانسوی با همکاری همسرش ایرنه ژولیوت کوری (دختر ماری کوری که ژولیوت در سن ۲۵ سالگی دستیار او در آزمایشگاه بود)، تحقیقات مفصلی را درباره ساختار اتمی انجام دادند. آنها در سال ۱۹۳۵ به طور مشترک جایزه نوبل شیمی را به خاطر کشف رادیواکتیویته مصنوعی دریافت کردند.
طبق گفته اینشتین، روش ساخت بمب اتمی کاملا مشخص بود و نازیها معادن سنگ اورانیوم چکسلواکی را در اختیار گرفته بودند. اوربین هم نوشته که هیتلر و رژیم او، میتوانستند بدون لحظهای درنگ، یک سلاح حیرتآور را بسازند:« این امری ضروری بود که متفقین مانع از آن شوند که آنها به عنوان اولین نفر، این کار را انجام دهند. اینشتین نیز مثل خیلیهای دیگر متوجه این موضوع شد و به همین خاطر از آلمان فرار کرد.»
ولی در آن زمان این سوال مطرح بود: چه کسی برای اولین بار بمب اتم را میسازد؟
اوپنهایمر وارد میشود
در همین حال، جی.رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری آمریکایی از سال ۱۹۲۷ در آزمایشگاه تشعشع ارنست لارنس در دانشگاه برکلی کالیفرنیا کار میکرد و در آنجا او موفق شد تا در سال ۱۹۴۲ فیزیک نظری نوترون سریع را توسعه دهد. او در همان سال، تحقیقات درباره طراحی بمب را آغاز کرد و دو روند برای آزمایشگاهی سریع نوترونی را با هم ترکیب کرد تا بتواند یک بمب اتمی را توسعه دهد. در پائیز همان سال، ژنرال لزلی آر. گرووز از اوپنهایمر ۳۸ ساله خواست تا پروژه Y را در آزمایشگاه مخفی لوسآلاموس در منطقهای روستایی در نیومکزیکو رهبری کند.
البته اوپنهایمر در تحقیقات جنگ هستهای جا نیفتاده بود و قبل از سال ۱۹۴۰، او بیشتر وارد مباحث میدان کوانتوم، اخترفیزیک، سیاهچالهها و غیره شده بود. برکلی همچنین در نقش زمین حاصلخیزی برای شکوفا شدن فعالیتهای سیاسی اوپنهایمر بود. او تا حدی هم به خاطر لارنس در سال ۱۹۴۱ به فیزیک بمب اتمی علاقمند شد .اوپنهایمر یک فیزیکدان درخشان بود که دکترایش را در سن ۲۲ سالگی دریافت کرده بود و ثابت کرد که یک محقق خستگیناپذیر و یک مدیر فوقالعاده برای لوسآلاموس است.
در آگوست ۱۹۳۹ اوپنهایمر احتمالا حتی معادلات ساخت بمب اتمی را نمینوشت؛ نه اینشتین و نه روزولت نمیتوانستند حدس بزنند که در آن زمان او چه خواهد کرد. هنوز و در نگاهی به گذشته، تقریبا اجتناب ناپذیر به نظر میرسد که او به چهره مهمی تبدیل شود که ما امروزه میشناسیم.