ویجیاتو/ خیلی از تاریخی که تأیید بازسازی Prince of Persia: The Sands of Time اعلام شد نمیگذرد. تأییدی که در واقع ابتدا با لیکهای همیشگی یوبیسافت لو رفته بود و در نهایت در مراسمی به صورت رسمی به نمایش درآمد. با وجود این که بسیاری از مخاطبان خواستار بازسازی این سری بازی بودند اما از همان انتشار لیکها صدای اعتراضات بلند شد. خیلیها از گرافیک ضعیف و تاریخ گذشته این ریمیک ناراضی بودند؛ تا جایی که حتی عوامل ساخت نیز مجبور به بیان توضیحاتی شدند. با این حال چیز دیگری بود که مخاطبان ایرانی را آزار میداد. بیش از گرافیک، نبود اثری از ایران در Prince of Persia: The Sands of Time Remake باعث اعتراض مخاطبان ایرانی شد.
در هر حال، این سری بازیها تحت عنوان «شاهزاده پارسی» ساخته میشوند و با وجود این که ما به طور رسمی در آمار صنعت گیم حضور نداریم اما به عنوان مخاطبانی که قرار است اسمی از تاریخ سرزمینمان در یک بازی مورد استفاده قرار گیرد، حساسیت به خرج میدهیم.
عدهای از مخاطبان ایرانی این تصور را دارند که یوبیسافت اهمیتی به محتوای این بازی نمیدهد و برای همین اثری از ایران در Prince of Persia: The Sands of Time Remake نیست. عده دیگری نیز انگشت اتهامشان را به استودیوی مسئول ساخت این بازسازی، یوبیسافت پونا، اشاره رفتهاند که به خاطر مستقر بودن در هندوستان، بازی را از حال و هوای پارسی خارج و به هند نزدیک کرده است
برای این که ببینیم چرا نقش ایران در Prince of Persia: The Sands of Time Remake (و شاید در کل سری پرینس آو پرشیا) چندان پررنگ نیست، باید سری به منبع اقتباس این سری بزنیم.
منبع اقتباس سری پرینس آو پرشیا (و به خصوص نسخه اولیه آن که حالا ریمیک شده) علاوه بر تعدادی از آثار غربی، شامل مجموعههایی مثل هزار و یک شب و شاهنامه نیز است. با این حال بیشتر از هر کدام از منابع اقتباس، این هزار و یک شب بود که نقش پررنگتری را در خلق این سری، بازی کرد.
هزار و یک شب تعدادی از داستانهای عامیانه مردم خاورمیانه و هندوستان است که به صورت یک مجموعه گردآوری شده. این گردآوری در دورههای مختلف، به زبانهای مختلف انجام شده و به همین ترتیب نیز فرهنگها و داستانهای گوناگونی را در آن میتوان سراغ گرفت. هر چند چارچوب اصلی آن در مورد پادشاهی ساسانی با عنوان شهریار بوده که قلمروش تا هند و چین نیز گسترده شده بود.
ترجمههای انگلیسی این مجموعه علاوه بر هزار و یک شب (One Thousand and One Nights) با اسم شبهای عربی (Arabian Nights) هم شناخته میشود. یکی از دلایلی که فرهنگهای مختلف را در یک بازی با عنوان «شاهزاده پارسی» میبینیم، همین روند ترجمه و نقل شدن و اضافه شدن داستانهای مختلف از فرهنگهای گوناگون به منبع الهام است.
طرز روایت داستانهای هزار و یک شب به گونهای است که در هر ماجرا، شخصیتهایی متفاوت، در دورههای زمانی مختلف و در مناطق جغرافیایی گوناگون قرار میگیرند. تفاوتهایی که میتواند از غربیترین نقطه خاورمیانه شروع شود و تا شرقیترین نقطه هندوستان ادامه داشته باشد.
ایرانیها به عنوان کسانی که خودشان جزوی از این فرهنگهای مختلف هستند، متوجه تفاوتهای سری پرینس آو پرشیا با حال و هوای یک اثر مربوط به سرزمین «پرشیا» میشوند، اما احتمالاً سازندگان اولیه، به عنوان کسانی که از بیرون به این فرهنگهای متفاوت نگاه کرده بودند، تفاوتهای کمتر را لمس کردهاند.
همان طور که ما در حالت عادی خیلی نمیتوانیم متوجه تفاوتهای فرهنگهای شرق آسیا از هم شویم، یا تفاوتها را در نقاط مختلف بریتانیا، آمریکا، کانادا و استرالیا از هم تمیز دهیم، مخلوط شدن فرهنگهای غیر پارسی در یک بازی با عنوان شاهزاده پارسی که توسط خارجیها ساخته شده منطقی به نظر میرسد. شاید در این مورد، سپردن Prince of Persia: The Sands of Time Remake به استودیویی در هندوستان حرکت درستی از طرف یوبیسافت بوده است؛ هر چند نتیجه آن تا زمان عرضه و تجربه بازی چندان مشخص نمیشود.
اما مشکل بعدی این است که چرا بازی در جایی شبیه به هندوستان جریان دارد؟ دلیلش ساخت بازی توسط یک استودیو بازیسازی هندی است؟ خب، در واقع جریان برعکس چیزی است که در ذهنتان تصور میکنید. اولین بازی از سری پرینس آو پرشیا که با دخالت یوبیسافت ساخته شده، نسخه Prince of Persia: The Sands of Time بود. همین نسخه که حالا قرار است بازسازی شود.
ماجرای Prince of Persia: The Sands of Time از این قرار بود که پدر پروتاگونیست بازی به تحریک وزیرش به شهری در هندوستان حمله میکند. در نهایت، خیانت وزیر و گول خوردن پرنس باعث میشود تا مردم این شهر تبدیل به هیولا شوند. همین اتفاق آغازگر ماجرای پرنس است که به کمک شاهدخت این سرزمین با نام فرح، قصد دارد اشتباهش را جبران کرده و همه چیز را به حالت عادی خودش بازگرداند. پس چندان عجیب نیست المانهای هندی این ساخته بیشتر به چشم بیایند و احتمالاً با توجه به این نکته، خود یوبیسافت نیز ترجیح داده استودیویی محلی روی Prince of Persia: The Sands of Time Remake کار کند.
هر چند برخی المانهای Prince of Persia: The Sands of Time Remake هستند که نمیتوان توضیحی قطعی برای آنها داد. مثلاً چفیه و عقالی که پرنس در یکی از تصاویر مشهور منتشر شده از این عنوان روی سر دارد، جزو لباسهای کشورهای عربی محسوب میشود و دیدن آن بر روی سر یک شاهزاده پارسی کمی غیرعادی است. در هر صورت باید به این نکته هم توجه کرد چنین چیزی حتی در نسخه اولیه بازی نیز وجود داشت.
همین طور هم شمشیرهای کجی در تصاویر دیده میشود که به عقیده خیلیها چنین شمشیرهایی بین ایرانیها رایج نبوده و مخصوص اعراب بودهاند. اول باید دوباره اشاره کرد که بازی در هند جریان دارد و وجود سلاحهای هندی و غیرپارسی اشتباه نیست. با این حال، در نوشتههای مربوط به این زمینه میتوان خواند که برخی تاریخدانان اعتقاد دارند شمشیرهای منحنی شکل در واقع از آسیای میانه وارد سرزمین پارس و تبدیل به یکی از سلاحهای رایج در این کشور شدهاند. حتی گفته شده واژه شمشیر (که معانی مختلفی مثل نیشِ شیر یا پنجه شیر به آن نسبت داده شده) به خاطر خمیدگی این سلاحها به آنها داده شده است.
هر چند در تمام این موارد باید المانهای فانتزی و خیالی و همین طور بازارهای خارج از خاورمیانه را نیز در نظر گرفت. در هر حال، آثار زیادی نیستند که با تم باستانی خاورمیانه ساخته و منتشر شوند و همین باعث میشود تا مخلوط شدن فرهنگهای مختلفِ این بخش از دنیا برای کسانی که خارج از آن هستند چندان عجیب و غریب جلوه نکند.
اما چرا با وجود این همه تفاوتها و کمرنگ بودن المانهای ایران در Prince of Persia، یوبیسافت اصرار به نامگذاری این سری با عنوان «پرشیا» داشته است؟ مطمئناً این فقط عوامل آغازگر و سازنده این سری هستند که میتوانند در مورد روند نامگذاری آن توضیح دقیق دهند ولی اگر بخواهم از دید یک مخاطب به این قضیه نگاه کنم، اسم «پرشیا» با «پرینس» ترکیب بهتری تشکیل میدهد تا کلمات دیگری مثل «اربیا». شاید این ترکیب بهتر میتوانست در بازاریابی و کمپینهای تبلیغاتی مفیدتر واقع شود و به همین دلیل انتخاب شده باشد.