دیجیزا/کیوان الستی، استادیار و پژوهشگر اخلاق علم معتقد است، انسان بسیار کم توانسته از علم در راستای صلح و توسعه بهره بگیرد. حتی میتوان گفت در باب صلح، علم وضعیت را حتی بدتر هم کرده است.
وی به مناسبت روز جهانی «علم در خدمت صلح و توسعه» و هفته ترویج علم در گفتگو با دیجیزا و با اشاره به اهمیت مفهوم «رقابت برای بقا» در سیر و تکامل علم تشریح کرد: به تاریخ که نگاه میکنیم، بسیاری از تحولات در تاریخ را میتوان به سازوکاری مشابه انتخاب طبیعی نسبت داد، که به واسطه رقابت میان انسانها، گروهها، سازمانها و کشورها همواره وجود داشته و دارد و همین رقابت برای بقا، نقش مهمی در از دست رفتن یا فقدان صلح بازی کرده است. عامل اصلی اغلب جنگها و درگیریها، رقابتی است که به واسطه کمبود و محدود بودن منابع رخ می دهد.
به گفته الستی، ما در سیارهای زندگی می کنیم که منابع در آن محدود و موجودات زیادی به آن منابع نیازمند هستند و وقتی صحبت از کمبود منابع میشود در کنار تکامل زیست شناختی، بحث اقتصاد نیز به میان میآید.
الستی با اشاره به سیر تاریخ بشر درباب بهره گیری از دانش تاکید کرد: از همان ابتدایی که میتوانیم تاریخ بشر را ردیابی کنیم، همیشه دانش بشری در خدمت این رقابت برای بقا یا رقابت برای منافع اقتصادی بوده است؛ در واقع انسانها از دانش برای ساخت ابزارها استفاده کردند تا بتوانند طبیعت را تسخیر کنند، موجودات زنده را شکار کنند و رقبای خود در بهره برداری از این منابع را از بین ببرند.
وی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که حداقل یک عامل برای پیشرفت دانش، رقابتهایی از این نوع بوده است. ما در پس ذهن خود این گزاره را پروراندیم که دانش خوب است چراکه کنجکاوی های ما را ارضا می کند یا درباره سازوکار جهان توضیحاتی به ما میدهد. اما در پس این تعریف زیبا، هدفی همواره اساسیتر وجود داشته و آن هم تولید ابزار و کنترل طبیعت بوده است.
نقش دانشمندان پس چه می شود؟
الستی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان نگرش و اهداف خیرخواهانه دانشمندان را در طول تاریخ علم در کنار این کنترلگرایی و روحیه رقابتپذیری دانست، گفت: اگر بخواهیم بگوییم چه چیزی تقویت کننده صلح و اخلاق است، باید به دنبال عاملی باشیم که (نه از جنس رقابت بلکه) تقویت کننده همبستگیها و مفاهمه باشد. آنچه همیشه در مقابل رقابتهای حاصل از قدرت معنا داشته، رویکردهایی است که به رسیدن گفت و گو و رسیدن به مفاهمه و نظام دموکراتیک کمک می کند.
وی افزود: در واقع ما از ساز و کاری صحبت می کنیم که در آن انسانها گفت و گو می کنند و اجازه نقد کردن یکدیگر را پیدا می کنند. چنین شرایطی است که بیشتر از همه مانع اشتباهات شده و در نهایت به جایی خواهد رسید که در بهترین حالت نتیجهاش شکلی از زندگی است که در آن کمتر از همیشه جنگ ها شکل گرفته و منابع به عادلانه ترین شکل ممکن توزیع خواهند شد.
به گفته الستی، اتفاقا چنین رویایی را می توان در ساز و کار علم پیدا کرد. سازو کار درونی اجتماعات علمی که دموکراتیک است. یعنی می توان گفت دانشمندان در یک اجتماع علمی از هنجارهایی تبعیت میکنند؛ که در صورتی که این هنجارها در سطح اجتماعی وسیعتر وجود داشت، بیشتر از هر مولفه دیگری میتوانست به برقراری صلح برای بشر کمک کند.
این پژوهشگر اخلاق علم گفت: این هنجارها عبارت است از؛ علم جهان شمول است، یعنی تحت تاثیر نژاد و قومیت نیست، نوعی اشتراکگرایی در آن وجود دارد یعنی علم متعلق به هیچکس نیست، در علم غرضورزی وجود ندارد یعنی انگیزه دانشمندان آنطور که ادعا می شود برای رسیدن به پول و قدرت نیست و در نهایت شک سازمان یافته در اجتماعات علمی حاکم است یعنی هیچ محتوایی نیست که بتوان برای همیشه تثبیت کرد. این چهار هنجار، همیشه مانع از نزاع خواهند شد.
وی گفت: نکته مهم این است که این نوع اجتماع علمی که چنین هنجارهایی را دارا باشد در یک دوره خاص از تاریخ اجتماعات علمی (به تقریب) شکل گرفت. بیایید کمی به عقب برگردیم؛ در قرن هفدهم اتفاق عجیبی افتاد اینکه پیشرفت علم جهش بسیار با عظمتی پیدا کرد و فرآیند منحصر به فردی برای کسب دانش که بعدها نام «Science» به آن دادند بسیار تقویت شد. بر خلاف آنچه تصور می شود تنها نقطه قوت science، صرفاً تجربهمحور بودن آن نبود، بلکه شکلگیری نوعی از روابط نهادی میان دانشمندان نیز اهمیت زیادی داشت.
و اما در پشت پرده…
وی ادامه داد: اتفاقاً در پس به وجود آمدن همین اجتماعات علمی که به نظر مکانیزمی دموکراتیک هم دارند، رقابتهای اقتصادی (در پشت پرده) نقش بزرگی ایفا کردند. انقلاب صنعتی که در یک قرن بعد از آن به وجود آمد به گفته برخی متفکران به لحاظ وجودی بر شکلگیری چنین شرایطی نقش دامن زد.
این استادیار دانشگاه افزود: از قرن هفدهم تا انتهای قرن نوزدهم تفکر و سازوکار دموکراتیکِ درون اجتماعات علمی در حال بهبود پیدا کردن است. تا به جایی که به نظر می رسد رشتههای علمی مستقل و کاملا مجزا و حاوی افراد کاملاً متخصص ایجاد شده است که بیغرضانه (و البته در پس یک دیوار مجازی که آن ها را از اجتماع بزرگتر منفک می کند) در حال کار کردن هستند.
علم در این دوره به نظر می رسد که کمتر از زمان دیگر با قدرت و ثروت و رقابت های برای بقا در ارتباط است. و شاید اگر کسی از دور نگاه کند تصور کند که علم یا اجتماعات علمی به شرایط ایدهآل خود رسیدهاند به نحوی که گویی علم به همان اندازه که در کسب دانش موفق است می تواند ترویج کننده و توسعه دهنده صلح باشد. اما ادامه فرایند تاریخ را که نگاه می کنیم این شرایط تغییر می کند و علم به واسطه شرایط رویکرد و مسیر دیگری اتخاذ می کند.
یک قرن فاجعه
وی ادامه داد: به لحاظ فقدان صلح، هیچ قرنی به اندازه قرن بیستم فاجعه بار نبوده است؛ به لحاظ کشتار و حجم تخریب محیطزیستی و زوال اخلاق انسانی؛ هیچ دوره ای تا این میزان دچار آسیب جدی به انسان ها و سیاره زمین وارد نشده است. حداقل یک علت توسعه تکنولوژی و افزایش ساخت سلاحهای کشتار جمعی است. در همین دوره، یعنی تا اواسط قرن بیستم، همین اجتماعات علمی به آرامی رویکرد و جهت خود را تغییر می دهند، ارتباط میان علم و صنعت و ارتش بیشتر و بیشتر می شود.
الستی معتقد است، علم به آن اندازه که برای توسعه تکنولوژی (که کاربردهایی مشخصی در اقتصاد دارد) کار کرده، برای کاهش فقر و توزیع عادلانه منابع و همچنین رسیدن به صلح تلاش نکرده است.
وی با اشاره به دیگر مسائل جهانی برای مثال گرمایش زمین گفت: امروزه به دورهای رسیدهایم که هویدا شدن خطر اینگونه مسائل، هشدار بزرگی به ما میدهد که اگر همین ماجرا (یعنی همین رقابت سرسامآور و افسارگسیخته) ادامه پیدا کند، درآینده چیزی به نام کره زمین وجود نخواهد داشت. بحران هایی از این جنس هشدار میدهد که بیشتر به صلح در ابعاد مختلف آن باید فکر کرد.
کووید 19؛ تلنگری برای دانشمندان
این استادیار مرکزتحقیقات سیاست علمی کشور در تشریح گفتههایش با ذکر مثالی درباب کووید 19گفت: کویید 19 بشر را متعجب کرد و ما بیشتر به این موضوع پی بردیم که شاید تصورمان درباره علم شاید اشتباه باشد. تصور ما از علم غالبا این است که همه امور واقع دارای قطعیت هستند، و تنها کافی است که به مرور آنها را در آزمایشگاه برده و نظام ها و قوانین حاکم بر آنها را کشف کنیم. اما آنطور که شرایط امروز گاهی تصور دیگری را در ذهن ما ایجاد می کند که شاید عدم قطعیت های موجود در واقعیت جهان بیشتر از آن باشد که دانشمندان در طول این چند سده به ما تلقین کرده اند.
دانشمندان حل بسیاری از موضوعات دارای عدمقطعیت را به آینده دور سپرده اند. حال در این بین اگر مسالهای از این جنس پیدا شود (همانند بیماری کووید 19) که حل آن فوریت زیادی داشته باشد در نهایت بحرانی برای علم ایجاد خواهد شد.