دیجیزا/محمدعلی جمالزاده در این ویدیو از «تاریخ» می‌گوید، و ملتی که تاریخ نخواند، محکوم به تکرارش است.

جمالزاده را آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات معاصر می‌دانند؛
او ادبیات را به میان مردم آورد و زندگی و دغدغه‌شان را موضوع نوشته‌های خود کرد.
داستان‌هایش انتقادی از وضع زمانه بود؛ با زبانی ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب‌‌المثل‌‌ها و اصطلاحات عامیانه. طنز او خُلقیات ناپسند ایرانیان را آشکار می‌ساخت.
«یکی بود و یکی نبود» نخستین مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه ایرانی، در سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر شد؛ منتقدان آن را مهم‌ترین اثر جمالزاده می‌دانند.
«او در مقدمه‌ی این کتاب با نقد ذهنیت سنّت‌گرای نویسندگان و ادبای آن زمان که به عقیده‌‌اش همان جوهر استبداد سیاسی ایرانی است، به دفاع از دموکراسی ادبی می‌پردازد.»
قاعدتا باید بعد از صد سال پیشرفت کرده باشیم… کرده‌ایم؟
فارسی شکر است را خوانده‌اید؟  هیچ جای دنیا تر و خشک را مثل ایران با هم نمی‌سوزانند. پس از پنج سال در به دری و خون جگری هنوز چشمم از بالای صفحهٔ کشتی به خاک پاک ایران نیفتاده بود که آواز گیلکی کرجی‌بان‌های انزلی به گوشم رسید که «بالام جان، بالام جان» خوانان مثل مورچه‌هایی که دور ملخ مرده‌ای را بگیرند دور کشتی را گرفته و بلای جان مسافرین شدند و ریش هر مسافری به چنگ چند پاروزن و کرجی‌بان و حمال افتاد. ولی میان مسافرین کار من دیگر از همه زارتر بود…

برگرفته از اینستاگرام nownebesht